هميشه لبهايتان چون گل محمدي، خندان باد گلخندان |
|||
کشف قبور هفت امام زاده از نسل امام سجّاد علیه السّلام در روستای قشلاق در نزدیک روستای ازناو. نام امام زادگان عبارتند از: سیّد اسحاق (ع)، سیّد جلال الدّین (ع)، سیّد فخر الدّین (ع)، سیّد علی (ع)، سیّده سلطان بخت(ع)، سیّده جهان ملک (ع)، سیّده شاهی (ع). با توجّه به این که ساختمان امام زاده ازبین رفته بود، اهالی مشغول بازسازی آن هستند. پنج شنبه 4 تير 1394برچسب:امام زاده عین و غین,فامنین,امام زادگان استان همدان,امام زادگان شهرستان فامنین,عظیم سرودلیر, :: 22:55 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
شجره نامه و تاریخچه ی امام زادگان عین و غین در روستای ازناو (شهرستان فامنین همدان)
بقعه این امامزادگان در بالاى تپّهاى در بخش جنوب شرقى روستاى ازناوه از بخش فامنین و در 80 کیلومترى شمال شرقى شهر همدان واقع شده است. ساختمان بقعه، بنایى مربّع شکل از نوع مقابر چهارضلعى یک طبقه است که در گاهى رو به شمال دارد. ارتفاع بناى آن از بیرون 7/12 متر و ابعاد هر یک از اضلاع آن از خارج، و از داخل 5/6 متر است. دیوار سمت غرب به جهت وجود راه پله، از بقیّة دیوارها ضخامت بیشترى دارد. نقشه مربّع امامزاده در بالا بازدن ترنبههایى به هشت ضلعى و پس از آن توسّط قوسهایى به شانزده ضلعى تبدیل گشته و گنبد در پوشه پیوستهاى بر آن شکل شانزده ضعلى تبدیل گشته است. گنبد از نوع قوس شبدرى تند و کند است (گنبد داخلى، تند و خارجى، شبدرى کند است). پوستههاى گنبد با آجر کارى خفته و راسته ساخته شده و در قسمت میانى، منفذى براى نورگیرى و تهویه دارد. آجر کارى گنبد شبیه آجر کارى بناى مقبره ارسلان جاذب (415 ـ 378 هـ . ق) در خراسان است. فاصله پوستههاى گنبد امامزاده بسیار کم است. با اینکه استوارى و استحکام بنا ناشى از دیوار محکم آن است، اما براى جلوگیرى از دانش گنبد، از فیلپاهاى چسبیده به دیوار استفاده شده است. قطر هر یک از فیلپاها 20 سانتىمتر و ارتفاع دو تا از آنها که بلندترند، به 80/6 متر مىرسد قوس درگاه ورودى هم روى دو تا از این فیلپاها قرار گرفته است. در گاه ورودى بنا در ضلع شمالى آن قرار دارد. این درگاه، در میان یک طاقنماى بزرگ که دو طاق کوچک در جناحین به صورت قرینه دارد. تعیبه شده است. فضاى داخل طاقنماى بزرگ پیرامون ورودى بنا به بخشهایى مساوى و مرتبط به هم تقسیم شده به گونهاى بدیع و زیبا با آجر تراش و طرحهایى گیاهى و هندسى تزیین گردیده است و از نظر شکل کلّى، با نماى ورودى گنبد علویان همدان همانندى دارد. در ضلع غربى دیوار، از درون بنا، راه پلّهاى آجرى قرار دارد که داراى 15 پلّه است. دو تا از پلّهها در انتها به سمت راست گردش دارد که دسترسى به بالاى گنبد را آسانتر مىکند، از طرفى راه ورود به بخش پیشانى (رخ بام) بنا از طریق شش پله است که در گوشه شمال غربى گنبد با آجر ساخته شده است. نوع قوسهایى که طاقنماى درگاه ورودى و طاقنماهاى باریک و مرتفع دارد، از نوع قوس پنج او هفت تند است. قوس طاقنماهاى داخلى و همچنین ترنبهها و راه پله نیز از همین نوع است. در حال حاضر، بناى امامزاده، تزیینات اندکى دارد که شامل آجر کارى نماى بیرونى بنا با طرحهاى چلیپایى و گلبرگ مىشود. نماى داخلى نما فاقد تزیین خاصى است. در وسط بنا، ضریح چوبى سادهاى قرار دارد که عبارتى با جوهر آبى رنگ به تاریخ 1200 هـ . ق بر آن نوشتهاند. «... کاتب الحروف ملا محمّد هاشم همدانى شهر رمضان المعظّم سال 1200». با توجّه به شیوه معمارى مىتوان ساختمان اصلى امامزاده را به قرن هفتم و هشتم هجرى انتساب داد. اهالى روستاى ازنا و براساس نوشته سنگ قبرى که روى آن این عبارت آمده است: المتوفّاى مرحوم شیخ غین فی محرم الحرام... به بناى امامزادهاى که در فاصله 20 مترى شمال غربى امامزاده ازناو (عین) واقع است، امامزاده عین اطلاق مىکنند. سنگ قبر در محوّطه گورستان پیرامون امامزاده ازناو قرار دارد، و تاریخ آن محو گردیده است، احتمالاً تاریخ آن همزمان با تاریخ سنگ قبرى است که توضیح آن در متن بالا آمده است و آن هم به علّت شباهت خطوط هر دو کتیبه سنگ قبرهاست، که خط ثلث مىباشد. ساختمان امامزاده غین بنایى چهار ضلعى است، که با مصالح سنگ لاشه و ملات گل ساخته شده است، بنا داراى گنبدى کم خیز و بدون گریو است. زمان ساختمان دقیقاً مشخص نیست، زیرا کتیبهاى در داخل آن وجود ندارد و تنها سنگ قبرى که نام امامزاده غین بر آن نگارش شده در کنار و نزدیکى بنا قرار دارد. این سنگ قبر به صورت معمول بر روى زمین قرار گرفته و در طى زمان بسیار جابه جا شده است. بناى امامزاده عین و غین به شمارة 1867 و در تاریخ 21/02/1376 به ثبت آثار ملّی و تاریخى رسیده است. نسبشریف: چنانکه اشاره شد، آقاى عراقچیان که مزار امامزاده را توصیف نموده مىنویسد: «علّت اطلاق امامزاده غین بر این بنا و امامزاده عین بر بناى مورد بحث در متن کاملاً مشخص نیست». متأسّفانه عدم مراجعه نویسندگان، و محقّقین آثار باستانى بقاع متبرکه به کتب انساب از یک طرف، و عدم آشنایى آنان به علم انساب از طرف دیگر، باعث شده که این محقّقین به همان ظاهر بقعه اکتفا کنند و کنکاشى دربارة خفته در مزار ننمایند. حال آنکه اگر معلوم شود خفته در مزار کیست، آن وقت معلوم خواهد شد که او چه مقام و ارزشى داشته که چنین بناى با شکوهى براى وى بر پا داشتهاند. چنانکه دربارة امامزادگان همدان در کتاب مزارات تویسرکان و مزارات نهاوند گفته شد، صاحب بن عباد، دختر خود سپهر آزرمیه را به عقد یکى از سادات حسنى که سیّدى بزرگوار، فاضل، و دانشمندى ادیب و شاعر بود، رسانید، که نامش ابو الحسن على الاطروش بن حسین بن على بن حسین بن حسن البصرى بود، او از دختر صاحب فرزندى به نام أبو عباد الحسین روزى شد که حسین داراى چند فرزند من جمله أبوهاشم زید بود، وى نیز صاحب چند فرزند من جمله ابو شهاب علاء الدوله وزیر گردید، و از سیّد علاء الدوله چند فرزند دانشمند و فاضل به دنیا آمدند که من جمله آنان: عین الشرف، و عز الشرف بودند، این دو بزرگوار ریاست معنوى و مادى شهر همدان را به عهده داشته، و مرجع امور مسلمانان همدان بودند. ایشان به جهت علم و تقوى و انتسابشان به امام حسن مجتبى ، و نوادگى صاحب بن عباد وزیر دانشمند شیعى، مورد احترام خاص و عام بودند، از اینرو مکان کنونی که روزى روستاى محل اقامت و استراحتگاه تابستانى آنان بوده وفات یافته و دفن شدهاند. نسب شریف امامزاده عین و غین از قرار ذیل است: عین الشرف و عز الشرف ابنی السیّد الأجل علاء الدوله وزیر ابن تاج الدّین أبیهاشم زید بن حسین ابی عبداللَّه بن ابى الحسن على بن حسین بن على بن حسین بن حسن البصرى بن قاسم بن محمّد البطحانی بن قاسم بن حسن بن زید بن امام حسن . بنابراین این بزرگواران با 13 واسطه به امام حسن مجتبى و با سه واسطه نوه صاحب بن عباد هستند. از آنجاییکه نخستین بار نام و نسبشان را بیهقى متوفّاى 565 هـ . ق اشاره نموده پس معلوم مىگردد آنان تا ثلث اوّل قرن ششم هجرى در قید حیات بودهاند. زیرا کتاب لباب الأنساب در این تاریخ تألیف شده است. شهرت بقعه اوّل به امامزاده عین، به درستى معلوم است، زیرا نام شخصیّت مدفون در آن عین الشرف بوده است، بنابراین ابتداى نام امامزاده بر بقعه اطلاق شده است. شهرت بقعه دوّم به امامزاده غین، با وجود اینکه خفته در مزار عز الشرف است از چند لحاظ قابل ذکر است: 1. شاید به خاطر وجود سنگ قبرى که روى آن مرحوم غین نوشته شده، این مزار به امامزاده غین خوانده شده است. 2. علّت دیگر که مقرون به صحت است، و چنانکه متداول قرون ششم و هفتم و هشتم در بقاع، کتابت نام متوفى به خط کوفى بوده، لذا عز الشرف پس از ساییدگى به غین خوانده شده است. 3. شاید این نامگذارى به خاطر توازن و سادگى در اداء در نام این امامزادگان باشد که گفتن عین و غین راحتتر و دلایل فوق را نیز شامل مىشده است. به هر حال، آنچه مسلم است خفته این دو مزار دو تن از سادات جلیل القدر و عظیم الشأن حسنیاند که در فضل و تقوی از معاریف خاندان حسنی در همدان بودند. منبع: http://shrines.blog.ir علیرضا سرودلیر، مهندس معماری اسلامی فرزند حاج حنیفه، از تبار آقاخانی های کوسه لو (گلخندان فعلی) است. او متعلّق به این خانه در کوسه لو بوده که در حال حاضر نوسازی شده و اثری از این خانه باقی نمانده است. علیرضا یکی از مهندسین اماکن متبرّکه در سامرا است. علیرضا اهل خط و خطّاطی هم هست که اگر نمونه خطش را گیر بیارم حتماً در این پست اضافه می کنم.
ترانه ای جاودانه خواهم سرود
و به ابهت یک راز می نگرم رازی که رهایم کرد از یک دنیا نیاز رازی که از وسعت سبز جان برخاست و مرا تا فراسوی افق های زیبایی رساند و وارهاند از زنجیرهای پوسیدۀ طنازی و جلوه گری من زخمی وامانده در صخره های غفلت و پریشانی باید آشیان خویش را بیابم اوج میگیرم تا آفتاب گمشدۀ خویش تا سپیدی دستان نوازشگر ایمان پس میخوانم این آواز ناز شور برانگیز را تو هم برخیز، به من ملحق شو باید در بیکرانۀ هستی، جایگاه بلند خویش را بیابم با من بیا که پر زنیم تا سبکبالی مرغان غزلخوان دشت حجاب می دانم که آواز من جاودانه خواهد ماند چرا که از چشمۀ زلال معنویت جرعه ای نوشیده ام.
معصومه محمدی سیف - ۱۳٩۱/۱۱/۱۸ ماهنامه پیام زن، خرداد 1391، شماره 243 منبع: http://mohammadiseif.persianblog.ir/post/23/
سه شنبه 23 آبان 1393برچسب:مکتب خانه,کوسهلو,میرزا ابراحیم رحمانی,میرزا نصرالله فرهنگی,میرزا نصیر فرهنگی,میرزا ابراهیم محمدی (ازناوی),میرزا یحیی غلامی, :: 15:47 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
مکتب و مکتبخانه اگر حدود 50 سال پیش،در یک پیش از ظهر پاییزی، در کوچه های کوسه لو (گلخندان فعلی) قدم می زدید حتما از درون یکی از خانه های این روستا سر و صدای کودکان و نوجوانانی را می شنیدید که 10 یا 15 نفری سر و صدا راه انداخته بودند و هرکدام برای خودش چیزی را می خواند. یکی قرآن، آن یکی واجبات، دیگری معراج السّعاده و بعضی هم گلستان یا بوستان سعدی و مانند این هارا با صدای بلند می خواندند. ما قصد داریم در این پست شمارا با جزئیات یک مکتب خانه آشنا کنیم. چرا مکتبخانه به وجود می آمد؟ در گذشته، در روستاها، وظیفه ی تعلیم و تربیت کودکان به عهده ی خانواده بود و دولت، عملاً هیچ نقشی در این امر مهم ایفا نمی کرد. بنابراین خانواده ها برای این که فرزندانشان با سواد شده و تعلیم و تربیت اسلامی داشته باشند مکتب خانه تشکیل می دادند و با سپردن فرزندانشان به دست با سوادترین فردی که در آن روستا و یا حتّی در آن منطقه بود وجود داشت به این امر مهم اقدام می کردند. تصویر فوق، صفحات آغازین کتاب "واجبات" است که مرحوم میرزا نصیر، در حدود 60 سال قبل نوشته اند آقا ملّاهای کوسه لو و بازران عبارت بودند از: مرحوم میرزا نصیر فرهنگی (میچینگی)، میرزا ابراهیم رحمانی (بازرانی)، میرزا ابراهیم محمدی (ازناوی) و میرزا یحیی غلامی (بازرانی) ادامه مطلب ... دو شنبه 23 آبان 1393برچسب:میرزا نصیر (نصرالله) فرهنگی,کوسهلو,گلخندان,مکتب,میرزا نصر الله, :: 22:25 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
مرحوم میرزا نصرالله فرهنگی (معروف به میرزا نصیر فرهنگی) فرزند مرحوم میرزا عزیزالله ملّای عارف، فاضل، شاعر و باسواد مکتب خانه ی کوسه لو (گلخندان فعلی) و بازران (ادیبا! علم همچون شهد ناب است که هر جوینده از وی کامیاب است) تخلّص شعر ی استاد، "ادیب" است برگی از دفتر استاد امّیدواری مدّتی عمر به سر شد به ره آن مه روی به امیدی که خِرَد گفت مرا ره می پوی آن که گل کِشت به امّید ثمر اندر باغ عاقبت یافت فرح روح وی از گل ها بوی آن که از بهر امیدی همه کوبید دری عشق پابند شد و دیده به نیکویی روی آن که در ظلمت شب دیده زنخلی آتش رفت و بشنید "اَناَ الله" به درختش زان سوی بر سر طور نگر گفت که "ربِّ اَرِنی" از تجلّی به سر افتاده کلیم آن خوشخوی گاهی اندر ظلمات آن که نَوَردی هامون خضر نوشید ولیک آب حیات از سر جوی از حرم بعد مسافت شده مانع هرچند قول "وَجَّهت" بخوان "وَُجهِیَ لِله" بگوی بگذر از کاهلی و شکر سلامت بگذار ورنه دست از ثمر از هردو جهانت می شوی تو چون از عالم قدسی، چو هُما بگشا پر تا کف آری تو سر طرّه ی آن مشکین موی رهنمون است ز پس پرده ی غیبت یارم وصل شاهد طلبی پس تو ره راست بپوی تا که میدان فسیح است و چه طبع تو فصیح از تعلّق برهان روح روان برزن گوی شکر لله که دگر بار رسیدی به بهار تخم نیکی بفشان و گل توفیق ببوی عندلیبی به سحر بر سر گل سرخوش بود گفتمش حال من دل شده را هم میگوی پس ادیبا مشو از پرده ی عزّت بیرون که عزیز دو جهان باشی بر آن همه روی ادامه مطلب ... دو شنبه 20 آبان 1393برچسب:, :: 15:40 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
این یعنی آزادی وجودم را با همۀ تاروپودش به تو می سپارم وجودی که غرق در مرداب طنازیها وپستی ها بود هستی ام را که چند صباحی از آن من بوده است و به خاک زمین دل بسته بودم همه را می خواهم از آن تو کنم میگذرم از جاده های مه گرفتۀ غفلت و گمراهی می رهانم پریشانی لحظه هایم را از دلبستگی ها من گستاخ لحظه ها، اظهار عجز میکنم در برابرت من گمگشته در زنجیرهای وابستگی درمانده در شعله های آتشین خودشیفتگی چو بید می لرزم، اما رخوت را نمی خواهم باید به پا خیزم، چون قاصدکی رها، نه به زلف درخت دل ببندم، نه به آشیان کبوتر ایزدا! با عزمی راسخ میخواهم برای رسیدن به لحظۀ ناب جاودانگی تا تماشای بی نهایت تو، غرق ایمان شوم می دانم خواستن یعنی لحظۀ ناب با تو بودن تا دشت رستگاری، راهی نمانده تو نیز با من بیا، پرواز را بسراییم چون قاصدکی تهی من تهی دستم، اما بهشت از آن من است. معصومه محمدی سیف - چهارشنبه ۱۸ بهمن ،۱۳٩۱ ماهنامه پیام زن، اردیبهشت 1391، شماره 242 برگرفته از وبلاگ http://mohammadiseif.persianblog.ir
جمعه 23 اسفند 1393برچسب:عظیم سرودلیر,کوسهلو,یازران,گلخندان,ترکی مثل لر,مثلهای ترکی,ترکی حکمتلی مثللر,, :: 19:7 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
مرحوم میرزا ابراهیم رحمانی یکی دیگر از ملّاهای کوسه لو (گلخندان فعلی) در کنار دو نوه ی عزیزش مرحوم میرزا ابراهیم رحمانی اهل بازران، مللّای با سواد و اهل عرفان و معرفتی بودند که اشخاص زیادی در مکتب ایشان شاگردی نموده و احکام، تاریخ، اخلاق اسلامی و قرائت قرآن کریم را فرا گرفتند. ایشان علاوه بر این که قاری برجسته بودند از نظر خودسازی و اخلاق اسلامی نیز زبانزد بودند و تمام کسانی که در مکتب ایشان حضور می یافتند جذب لبخندهای ملیح معنوی ایشان شده و به فراگیری علوم و تربیت اسلامی نیز علاقمندتر می شدند. روحشان شاد، یادشان با هدیه ی حمد و سوره خوانندگان عزیز، گرامی باد. سروده ای از مرحوم میرزا ابراهیم رحمانی (بازرانی) متوفی سال 58 هجری شمسی معنای مسلمانی بپرسیدم زدانشمند معنای مسلمانی مسلمان را صفاتی گفت آن دانای ربّانی مسلمان را بُوَد در زندگی برنامه ی قرآن کند تطبیق اعمال خودش با حکم قرآنی مسلمان با حیا و غیرت و با عفّت و عصمت بپوشاند خود از نامحرم و انظار شیطانی به روز حشر کی گردد شفیعت احمد مرسل که کردی پایمال این سان تو آیین مسلمانی مسلمانی نه اهل لهو نه لعب و نه عیّاشیست چرا این قدر بی فکری و این اندازه نادانی بیا راضی کن از خود شافع روز قیامت را که هم دنیا و هم عقبی شوی از رستگارانی خدایا کاتب اشعار حاجتمند درگاهت همیشه قلب محزون، چشم گریان است رحمانی
وصیّت نامه مرحوم میرزا ابراهیم رحمانی در سال 1339 بادستخط خودشان برای درشتنمایی روی تصویر کلیک کنید اعضای تیم جدید فوتبال قزل داق در تجرک د رکنار بخشدار محترم جناب آقای محققی از چپ به راست بخشدار محترم پیشخور آقای محققی، نفرات:الیاس محمدی-رحیم محمدی-حسن صادقی فخر-ابوالفضل داودی-مهدی اغال-مجید یوسفی-پرویز محمد پور-حسین حسنی-محمد رضا آقاخانی-سعید حسنی-حیدر محمدی- بازیکن حریف:(دونفرنشسته باپیراهن سبزویک نفرایستاده باپیراهن آبی)هواداران: حسین صادقی-معین و احمد بهادری و دیگر بازیکن ها در نیمکت: علی اکبری-علی سعادتی-ابوالفضل اقاخانی-حبیب سلیمانی-اباصلت عبداللهی-عباس زمانی-جعفر هوشنگی منبع: وبلاگ تیم قزل داق قیزیل داغ لار جوشا گلدی فوتبال تیمی باشا گلدی ایگیت لری قیزیل کوینک دوش ویردی لَر توپا داغ لار الیاس، رحیم، مهدی پرویز حسن ،حسین حسنی مجید، ابوالفضل و حیدر چیخدی لار میدانا داغ لار ممّد رضا، سعید، احمد حسین صادقی، حبیب اباصلت، عبّاس و جعفر سس سالدو دورانا داغ لار ابولفضل آقاخانی رفیقی، علی اکبری علی سعادتی طوفان سالدو بیابانا داغ لار برگ سبزی است تقدیم به تیم فوتبال قیزیل داغ عظیم سرودلیر عکس زیر متعلّق به مرحوم حاج ایراهیم خدا وردویی، یکی دیگر از برزگان روستای باز ران می باشد که در کنار دو فرزند گرامی شان و یک برادر زاده هستند. و این هم تصویر آقای سعید خدا وردویی فرزند برومند مرحوم حاج ابراهیم خدا وردویی زندگی نامه ی آقای سعید خدا وردویی اینجانب سعید خداوردویی در تاریخ اول شهریور سال 1352 در روستای بازران از توابع بخش پیشخور در شهرستان فامنین استان همدان در یک خانواده مذهبی متولد شدم . نام پدرم حاج ابراهیم خداوردویی و مادرم فاطمه هادیی می باشد . مدت کوتاهی پس از تولدم به شهر مقدس قم مهاجرت کردیم . ادامه مطلب ... تقدیم به همه ی مادران زحمت کش گلخندانی به مناسبت روز مادر گلهای بازرانی دنیایی از خدا همواره برلب اند غزل هایی از خدا گلهای ساده در دل فرهنگ سادگی از بازماندگان اهورایی از خدا در دشتشان هنوز به میراث مانده است یک شاهکار ناب تماشایی از خدا از بازماندگان دل آسوده از زمین در آرزوی یک دل دریایی از خدا رنج هزار حادثه در خود نهفته و در انتظار قصه و لالایی از خدا پاییز دردخیز به پایان رسیده است حالا رسیده وقت تقاضایی از خدا تاریخ زنده ایست که برخاک می رود مشروطه خواه خواهش فردایی ازخدا شعر از :محمد حسین داودی
پی نوشت: به مناسبت خاکسپاری حاج داود عبدلی, عموی مادرم, که در سن 95 سالگی دیروز دار فانی را وداع گفت
منبع:وبلاگ گلاریشا
مرحوم حاج داود عبدلی (پدر همسر اینجانب) کرم نموده به کردار لطف تکیه دهید به روح منتظرم حمد و سوره هدیه دهید جمعه 21 ارديبهشت 1394برچسب:حاج عین الله کریمی,اباذر کریمی,عظیم سرودلیر,کانادا,حمید کریمی,احمد کریمی,عین الله, :: 18:35 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
سه شنبه 4 تير 1392برچسب:علي داودي,بازراني تبار,بازران,گلخندان,فامنين,همدان, :: 23:41 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
علی داودی 1352 / همدان/شهرستان فامنين/روستاي فرهيخته پرور بازران علی داودی طراح، گرافیست، شاعر و طنزپرداز جوان کشورمان، متولد 1352از همدان است وی تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی در رشته گرافیک و کارشناسی ارشد را در رشته ادبیات گذرانده است. علی داودی تا به حال چندین کتاب خود را با عناوین و موضوعات مختلف به چاپ رسانده است . این شاعر همچنین در چندین جشنواره به عنوان نفر برگزیده انتخاب شده است. وی با وجود سن کم ، فعالیت های مختلف ادبی داشته و دارد که قابل توجه و در خور تحسین است. کتاب ها:
فعالیتهای ادبی:
نفر برگزیده در:
اقتباس از وبلاگ http://varese-khoon.blogfa.com/post/105 سروده اي از علي داودي نه میگیرد این دل، نه یکدم رها میکند دل سنگم عمریست تا پا به پا میکند
ادامه مطلب ... سه شنبه 4 تير 1392برچسب:عباس رنجبر,بازران,بازراني تبار,شعر سپيد,, :: 14:48 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
آقاي اميرعبّاس رنجبر فرزند آقاي حبیب اله رنجبر، بازراني تبار ساكن تهران، اسلام شهر احتمالاً از طايفه ي رستمی ها. آدرس وبلاگ هاي ايشان به شرح زير مي باشند. www.bazerany.blogfa.com http://www.eslamshahrnews.blogfa.c
بنده به نوبه ي به وجود چنين همشهري فرهيخته افتخار نموده و براي سلامتي و موفّقيّت ايشان دعا مي كنم. اين دو شعر سپيد را آقاي رنجبر تقديم همولايتي ها نموده اند و من سالهاست به دنبال آفتابم با دشنه ای در کف تا بگیرم همه انتقام عشاق تاریخ را * هیچ کس به اندازه ی گربه انتظارِ آزادی پرنده را نمی کشد...
اين تصوير استاد پرفسور حاج محمد لگنهاوسن است.كه زبان فارسي را در مدت يك سال نزد عظيم سرودلير آموخت و پس از آن به مدت هشت سال به عنوان همكاران مترجم، چهار عنوان كتاب معتبر اسلامي فارسي را به زبان انگليسي ترجمه نمودند كه عبارت بودند از: 1- دو جلد كتاب آموزش فلسفه با عنوان The Philosophical Instructions (چاپ در آمريكا) 2- كتاب جهاد اكبر با عنوان Combat with Self (چاپ در تهران و بعضي ديگر از كشورها) 3- سبوي عشق (هشت غزل از امام خميني ره) با عنوان A Jug of Love (چاپ در تهران و بعضي ديگر از كشورها) 4- كلمات مكنونه با عنوان The Hidden Words (چاپ نشده)
Gary Legenhausen
یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:حاج سليمان,كوسهلو,گلخندان,عظيم سرودلير, :: 12:7 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
ديدار با عمو حاج سليمان، يادگاري از اهالي كوسه لو و شخصيّتي از شخصيّت هاي سروده ي قيزيل داغ لار یک شنبه 11 خرداد 1392برچسب:بلند گرامي,حاتم گويا,سرودلير,گلخندان,نورورز, :: 6:47 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
انشاءالله درخت انگوري را كه شاعر گرانمايه، جناب آقاي بلند گرامي مي كارند به زودي به بار خواهد نشست. یک شنبه 29 خرداد 1392برچسب:بلند گرامي,حاتم گويا,سرودلير,گلخندان,نورورز,گلاريشا, :: 6:36 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
در نوروز امسال، توفيق ديدار بزرگان شعر و ادب همولايتي مان كام مارا شيرين كرد در محضر اساتيد شعر و ادب شهرستان فامنين، جناب آقاي بلند گرامي و حاتم گويا
ديداري با شاعر گرانمايه جناب آقاي محمد حسين داودي (گلاريشا) دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:علی داودی, :: 15:29 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
پابوس
از در نه
از همین پنجره که هوایی تر است می آیم
چرا نه
وقتی بلند پروازترین ها
بال خود را گره می زنند به قفس فال فروشی ها
چرا نه
وقتی کاسه دریا پر میشود از آب سقاخانه
وقتی مردم
خرد و ریز در آئینه ها راه میروند
و چون ماهی قطعه قطعه در سقف جابجا می شوند
نگاه میکنم به دشت طلایی
_ هیچ آهویی نیست!
صداها همه صیادند که به ضمانت تو
آمده اند چیزی شکار کند
دلی، گریه ای، شعری!
چرا نه
وقتی تلو تلو واگن ها
طبل ریز می زند
و قطار سنگین و شادمان
در نقاره اش می دمد
وقتی هنوز کله انگور
کامم را تلخ می کند
در آیینه ها دقیق شوم و
دله ای شکسته را می شمارم
انگشت های اعداد تمام می شود و من هنوز تکرار یک حرفم
آسمان با بچه های نیم قدش
حیات ها را دور می زند
مُشتری سر از بازار رضا در می آورد
من پشت پنجره ای در کوچه شهید سلیمانی تهران
پر کبوتر جمع می کنم
و انگشت هایم بوی عطر سید جواد میدهد
حالا دیگر...
دور از چشم خادم ها
خورشید از پنجره ی مسافرخانه
به زیارت تو میتابد شعر از:علی داودی (بازرانی تباری دیگر) جمعه 17 آذر 1391برچسب:, :: 6:52 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
سنگ مزار سر سلسله هاي اهالي محترم بازران با قرائت حمد و سوره، روح اين مردان بزرگ و ديگر درگذشتگانمان را شاد كنيم چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:گلخندان,فامنين,عظيم سرودلير,كوسهلو,, :: 22:34 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
اين هم هم مكتبي هاي دوران نوجواني روستاي كوسه لو و مردان ريش سفيد روستاي گلخندان از راست به چپ: حاج وجيه الله شفيعي، حاج عبّاس آقا بابايي، مشهدي محمود محمّدي
اين آقا هم يكي از همان ريش سفيدهاي بالا است (منتها در نوجواني) حالا خوتان حدس بزنيد
با فرهيخته اي ديگر از هم ولايتي ها آشنا شويم: به تر است از زبان خود ايشان بشنويم.
اكبر هدايتي هستم ، متولد نهم ارديبهشت 1365 در روستاي پاوان (منطقه پيشخور فامنين)دوره هاي ابتدايي، راهنمايي و دبيرستان رو در قم گذروندم و درسال 1383 وارد دانشگاه شدم و كارشناسي تكنولوژي آموزشي رو از دانشگاه بوعلي سيناي همدان دريافت كردم.سال 1387 در مقطع كارشناسي ارشد برنامه ريزي آموزشي دانشگاه تهران قبول شدم و سال 1389 اين دوره رو به پايان رسوندم. امسال در آزمون دكتري تخصصي پذيرفته شدم و ان شاءالله از مهر ماه سال جاري در اين مقطع به تحصيل خواهم پرداخت. تقريبا 10 سالي هست مشغول نوشتن هستم...بيشتر كارم به زبان پارسي نوشته شده...نيمايي كار مي كنم و گاهاً هم به اقتضاي حال ، غزلي مي نويسم.و
گئدمه...دایان
اورَه گیم دوش قفسینده چابالار، گئدمه دایان
....................................................................
قویما کولوم اودو سونسون، منه یانماق یاراشار
نجه کی نازلی باخیشلارلا، اوتانماق یاراشار
چیخگینن داغ دوشونی گوزلریوینن اودا چک گز، دولان، سن کیمی جیرانا دولانماق یاراشار
سن چیچکلر کیمی چوللرده بهاریله یاشار
منه یاپراق کیمی یوللاردا قالانماق یاراشار دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:بازران,كوسهلو,تيم فوتبال,مسايقه فوتبال,گلخندان, :: 12:16 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
با سلام این هم عکسي از پیشکسوت های فوتبال بازران که عکس سمت راست محمد حسین رحمانی و عکس سمت چپ رحمان هوشنگی اکبر که در تاریخ 1363 گرفته شده. لازم به ذکر است که پسر رحمان هوشنگی در مسابقه بازران با گلخندان یکی از بازیکن ها میباشد نورالدين هاديئي یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:عظيم سرودلير,گلخندان,بازران,اميري,حاج وليالله,معمار,استاد,, :: 6:27 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
استاد حاج ولي الله اميري و تيم زحمتكش ايشان را مي بينيد كه آستين همّت بالا زده اند تا روستاي كوسه لو را به "گلخندان" واقعي تبديل كنند. بايد به ايشاد "دست مريزاد" گفت. ايو لَر آباد ايله يوب سَن ايوين آباد اولسون سَن كيمين ايشليئَه نون گيلفَتي دلشاد اولسون ايو تيك ايو سيزلَرَه هر يِِِئردَه، اميري! استاد! قُوي جوان لار خوش اولوب، شيرين و فرهاد اولسون.
جمعه 5 تير 1392برچسب:غلامي,بازران,فامنين,همدان,گلخندان,شعر,شعرا,عظيم سرودلير,كوسهلو,, :: 7:45 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
فانوس سرگردان فانوس سرگردان به دنبال چه می گردی شاید تو هم مانند من دنبال همدردی این شهر تاریک است انسانی نمی بینی
این جاده بن بست است بیهوده سفر کردی
ای روح بارانی تو هم آخر کم آوردی
من هم لبانی داشتم یک روز می خندید
اما تو آن را با غم و درد آشنا کردی
عمری است خاموشم به امیدی که برگردی من مستحقم چونکه دل بستم به نامردی
اين سروده از شاعري ديگر"آقاي محمد غلامي" از روستاي عالم خيز بازران شهرستان فامنين استان همدان است كه تقديم حضورتان مي گردد. به چه دلبسته ای ترانه من؟
قفس برای من بند بسته ات تنگ است نفس به شاعر تنها نشستهات تنگ است زمین بدون تو همواره تیره و تار است زمان برای طلوع خجستهات تنگ است چه می کنی؟ به چه دل بستهای ترانهی من؟ غزل ز قافیههای شکستهات تنگ است تو در سکوتی و بغض زمانه در دل توست دلی به خندهی از گریه رستهات تنگ است بیا دوباره پی واژه کوچهرا بدویم دلم برای نفسهای خستهات تنگ است تو یک تنی و هزاران قبیله پاپی تو جهان برای تو و دار و دستهات تنگ است
شعر از : محمد حسین داودی برگرفته از وبلاك http://www.glarisha.blogfa.com
جمعه 1 ارديبهشت 1391برچسب:حاج حنيفه,امامزاده عبدالله,كوسهلو,گلخندان,سرودلير,امام زاده,فامنين,همدان,, :: 19:51 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
دست نوشته ي(1) حاج حنيفه در داخل امام زاده عبدالله كوسه لو.
دست نوشته ي(2) حاج حنيفه در داخل امام زاده عبدالله كوسه لو.
اين هم يادگاري ديگري از حاج حنيفه (همان مشدل دوران كودكي) كه پس از مشاهده آثار پدرش در داخل ساختمان امام زاده عبدالله از همت پدرش در حيرت فرو رفته است (عليرضا سرودلير آخرين فرزند حاج حنيفه كه الأن مهندس معماري است) جمعه 1 دی 1390برچسب:علي رحماني,اصغر بابايي,علي ابراهيمي,محسن آقاخاني,فرزندعلي يوسفي,عينالله خداويردئي,بهرام خدا ويردئي,هدايت قياسي,محمد سرودلير,عينالله آقاخاني,ابراهيم اكبري نويد,محمد جعفر نادري,كوسهلو, بازران,عظيم سرودلير,گلخندان,, :: 19:14 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
اين هم عكس ديگري از بچّه هاي مدرسه انقلاب (روشن سابق) كوسه لو و بازران اين عكس در تاريخ 1351/12/15 گرفته شده. شخصيت ها از راست به چپ عبارتند از : ايستاده: علي رحماني-اصغر بابايي-علي ابراهيمي-محسن آقاخاني-فرزندعلي يوسفي-عين الله خداوردویي نشسته: بهرام خداوردویي- هدايت قياسي- محمد سرودلير-عين الله آقاخاني-ابراهيم اكبري نويد-محمد جعفر نادري
شنبه 26 آذر 1390برچسب:تيم فوتبال قيزيل داغ, كوسهلو,گلخندان,تيم فوتبال,فوتبال,قيزيل داغ,بچههاي باحال,تيم پيروز, :: 22:2 :: نويسنده : عظیم سرودلیر
سلام به همه ي بر و بچّه هاي قيزيل داغ لار مخصوصا اعضاي تيم فوتبال قيزيل داغ:
اسامی بازیکنان سال 89 :
اسامی تیم از سمت راست افرادی که ایستاده اند علی سعادتی فرزند عین علی-ابوالفضل آقاخانی فرزند محسن-سومی الياس محمدي-سجاد دهقان فرزند حسین-محمد ابراهیمی فرزند علی-داوود یوسفی فرزند مضاف (مظفر) نوه عنایت افراد نشته از راست به چپ لژیونر -رحیم محمدی فرزند جعفر-عباس زمانی فرزند علی- مهدی آقاخانی فرزند عین الله-حسن زمانی فرزند حمزه نتیجه عباسعلی-وبقیه بازیکنان در نیمکت ذخیره بودند . افراد بدون لباس ورزشی و افتخاری برای عکس گرفتن-محمد پسرمضاف(مظفر) -پسرعلی ابراهیمی-جواد آرایش وعین الله آقاخانی ادامه مطلب ... در كودكي اورا "مشدل" صدا مي زدند! چرا؟ معلوم نيست. 14 ساله بود كه پدرش از دنيا رفت. گويا تقدير الهي اين بود كه او با سه خواهر كوچك تر از خودش يتيم بماند تا در كوره تجربه ي زندگي، تمام حرارت را بچشد و آماده تر از هر كس ديگري در روستا به فكر آينده اي بهتر براي مردم خود باشد. جوان كه شد به مشهد رفت و برگشت و از آن زمان به بعد اورا "مشهدي" صدا مي زدند. روح بلند و بي قراري داشت. در روستا بند نمي شد. به همه جا سر مي كشيد، شهر، روستاهاي آبادتر.دوست داشت با آدم هاي بزرگتر و عالم تر نشست و برخاست كند مخصوصا آن هايي كه در شهر زندگي مي كردند. در سال 1337 يعني در زماني كه مردم روستايش مجبور بودند گندم هايشان را به روستاهاي دور براي آرد كردن با الاغ ببرند او تصميم گرفت اقدامي بكند و مردم را از اين زحمت نجات بخشد. بخشي از املاك پدري اش را فروخت و با هزينه ي 3700 تومان آسيابي را در روستايشان نصب نمود. اين را هم بگويم كه در آن زمان مي شد در قم زمين را متري يك ريال هم خريد. او عامل پيش رفت شهر و مناطق ديگر را در تحصيل جوانانشان مي ديد، بنابراين تمام سعي و تلاش خودرا براي با سواد شدن بر و بچّه هاي روستا به كار مي گرفت. با همّت او و چند نفر ديگر از اهالي روستا مكتب خانه ي روستا هميشه داير بود. اما اين كافي نبود. براي بچه ها تحصيلات مدرسه اي لازم بود. ولي هيچ چاره و اميدي به نظر نمي رسيد. او تصميم گرفت از بچّه هاي خودش شروع كند. راه تهران را در پيش گرفت و پسر بزرگش را با خود به تهران برد كه به مدرسه بفرستد. د رتهران با پشتيباني خواهر و دامادشان اورا در خياطي به سر كار و در مدرسه ي شبانه به درس فرستاد. چند سالي نگذشت كه اوّلين ديپلم روستا از دبيرستان شبانه هدف تهران فارغ التحصيل شد و بلافاصله هم در دانشگاه قبول شد. در مدّتي كه پسر بزرگش در تهران مشغول كار و تحصيل بود او هم در روستا تلاش مي كرد كه سر انجام موفق به گرفتن سپاهي دانش و راه انداختن مدرسه گرديد. در نتيجه دومين پسرش هم در روستا به مدرسه رفت. براي ادامه ي تحصيل فرزندانش ناچار بود روستارا ترك گفته و به شهر مهاجرت كند. به قم رفت و بابه راه انداختن بنگاه معاملات ملكي ممر درآمدي براي خود و خانواده فراهم نمود و در تحصيل فرزندانش كوشش كرد. پسر سوم، پسر چهارم، يكي پس از ديگري ادامه تحصيل دادند. و بدين ترتيب راه تحصيل علم ودانش براي بقيه بر و بچه هاي روستاهاي بازران و كوسه لو باز شد. او همه ي بچّه هاي روستايشان را مانند بچه هاي خودش دوست داشت. از تحصيل و پيش رفت آن ها خوشحال مي شد و از شكست و عقب افتادنشان ناراحت. بعد كه در هنگام اقامت در قم به حج مشرف شد به نام "حاج حنيفه" معروف گرديد.و سرانجام نيز در همان شهر دار فاني را وداع گفت.روحش شاد يادش گرامي باد.
درباره وبلاگ آرشيو وبلاگ پيوندها نويسندگان |
|||
|